روزاشک ریختن تو...
رخت سیاه برتن میکنی...
به آغوش من پناه می آوری
چشمان سرخ تو حاکی از اشک های پنهانیست
ومن چه سخت درغم توشریکم
وچه سخت است کنارآمدن با کسی که دیگر نیست
باجای خالی اش
خاطراتش
من درکنارت هستم
ثانیه به ثانیه
تا باشد بیش ازاین به تنهایی فرونروی...
نخواهم گذاشت ازدست بروی
وغوطه ورشوی دردریای بیکران اندوه
مهربانم تسلیت میگویم به قلب صبورت.
|